اندر حکایت نامه ها

 حکایت این چهار گوش منقش به سه گوش ما را به فکر فرو برده .. 

 

دیر زمانی نمی گذرد که دخترها و پسر ها ... مادر ها و پدر ها.. سازمان ها و ادره جات..جهت ارتباط با یک دیگر از این عنصر مفید استفاده می کردند..
 

از همان موقع که وقتی یکی از مژه هایمان بی خبر روی گونه هایمان می افتاد.. و دوستان با ذوق و شوق می گفتند نامه می خوای یا مهمون .. و ما بی درنگ می گفتیم نامه.. دریافتیم که این نامه حتما چیز خوبی است که این قدر طرفدار دارد...
 

کم کم به سن نامه دادن و نامه رساندن که رسیدیم و برای اولین بار به یکی از دوستانمان نامه فدایت شوم نوشتیم و یواشکی در کیفش انداختیم حس خوبی به نامه پیدا کردیم..
البته این حس فقط مختص ما نبود.. این را از سیل دفترچه خاطراتی که آخر سال روی میز ما روان میشد و طرف مقابل میگفت برام بنویس میشد فهمید.. 
 

آخ که چه خر کیف میشدیم همه قسم آیه های طرفمان را مبنی بر "توروخدا برای بقیه رو نخونی ها".. میشکستیم و بدون اجازه می رفتیم سروقت نوشته های دیگران و در حسرت می ماندیم که چقدر دیگران خوب می نویسند و ما بلا نسبت بز.. ساعت ها به صفحه سفید نگاه می کنیم و چیزی به ذهنمان نمی آید..گاهی که خیلی بهمان فشار می آمد هم تقلب را پیشه میساختیم و نوشته یکی از دوستان این یکی دفترچه خاطرات را برای آن یکی دفترچه خاطرات که مطمئن بودیم با هم صنمی ندارند کپی میکردیم...
 

بماند که از بحث اصلی فاصله گرفتیم..
بله از آن روزها خیلی نمیگذرد.. امروزه نامه های عاشقانه و عارفانه و تهدید آمیز و غیره تغییر کاربری داده اند و جای آن ها را همین پیامک ها گرفته است.. ارجحیت پیامک ها به نامه ها به دو دلیل است.. یکی این که اگر اشتباه نوشتی لازم نیست مدام لاک غلط گیر بگیری و آخرش هم به دلت ننشیند و کاغذ طفلکی را پاره کنی.. و دیگری هم سرعت عمل آن است.
امروزه بشر آنقد پیشرفت کرده که گاهی خودش هم نمی تواند خودش را به گرد پیشرفت برساند.
انواع و اقسام پیامک هر روز توسعه می یابد به گونه ای که رکورد انواع خرما و پنیر را در جهان شکسته است..(700 نوع پنیر در دنیا کشف شده . از همین جا بفهمید عمق فاجعه را!!)
 

اما چند نوع اساسی آن : 


عاشقانه: حاوی مطالبی است عاشقانه و بعضا مثبت هیجده..در ارسال پیامک عاشقانه دقت لازم باید مبذول شود که خدای نکرده پیامک های"نازی" را اشتباها به "پری" ارسال نکنید و دنیا کن فیکون شود.. 


عارفانه: این نوع پیامک ها جدیدا خیلی باب شده اند.. 160 روز مانده به تولد امام زمان.. 8 تا صلوات بفرست و به 8 نفر بفرست.. توروخدا "به علی به حسین" نه نیار تو کار.. اگر بفرستی خبر خوبی میشنوی.. اگر نفرستی هفت جد و آباء ت در گور به ویبره می روند.. بعضا تهدید های بدتری هم درش نهفته شده مبنی بر این که اگر نفرستی امام زمان بزنه به کمرت ایشالا.. (آیکون سینه کوبیدن و جیز جیگر زدن هم چاشنی اش است)و از این موارد..
برخورد با این نوع پیامک ها بستگی به اعتقادات طرف دارد.. 


تهدید آمیز: میشود با جرات اعلام کرد پیامک بیشترین خدمت را به این قشر از نامه ها انجام داده.. دیگر لازم نیست حکم و نامه تهدید آمیز را از لای در بیندازی داخل خانه و صد سال بعد هم کسی آن را نبیند... خیلی راحت میتوانی ارسال کنی: میکشمت... جرات داری بیا در خونمون فلان فلان شده...فلانی اگه تا فردا پول منو نیاری خودتو با خانواده تو آتیش میزنم.. عزیزم اگه با من ازدواج نکنی اول تورو اسیدی میکنم بعد خودمو آتیش میزنم...
موارد تهدید انواع و اقسام خیلی زیادی دارد و غالبا منبع خوبی برای آموزش و یاد گیری فحش های ناب و دست اول هستند... 


تبلیغاتی: خدا گناهان آن اولین نفری را که کشف کرد با پیامک هم میتوان تبلیغ کرد بیامرزد که ملتی را از پول تبلیغات دادن به رسانه رها کرد و امت دیگری را گرفتار...این نوع پیامک شب و روز نمیشناسد.. بی وقفه  برای صاحبانش جانفشانی می کند..ساعت نیمه شب و بیست دقیقه برایت تبلیغ پوشک ایزی لایف میکند.. 10 صبح تبلیغ پوشاک فلان مغازه با فلان مارک.. عید که میشود برایت تبلیغ ماهی قرمز میفرستد .. رمضان تبلیغ سمنوی عمه لیلا و حلیم بادمجان اصغر آقا.. و همین طور الی آخر.. 


یک نوع نادر آن که مصداق بارزتکنولوژی است و سابق بر این در نامه ها مرسوم نبوده پیامک های سرگمی و تفریح است.. یا همان اس ام اس های جوک... میتوان گفت از همه انواع بالا محبوب تر و دوست داشتنی تر است.. از پیرمرد هفتاد ساله تا کودک شش ماهه طرفدار دارد.. بر عکس نوع تبلیغاتی که هر موقع بیاید فحش ناموس میخورد این یکی موجب خنده و طلب آمرزش برای رفتگان طرف میشود..  

بگذریم که گفتنی در باب پیامک ها و نامه ها زیاد است... اما یک نکته انحرافی که غالبا به آن توجه نشده است و چنانچه مورد توجه قرار گیرد بشر همه این دستاورد های تکنولوژی سان را با همه مخلفاتش به زباله دان تاریخ روانه میکند هزینه این پیامک هاست.. با یک حساب سر انگشتی میتوان به این نتیجه رسید که انسان اگر با همان دود پیام هایش را ارسال میکرد به صرفه تر بود تا بنشیند و این همه فکر کند و اختراع نماید و آخر سرهم از تعداد صفرهای سر به فلک کشیده قبض مخابرات سکته کند و جان به جان آفرین تسلیم... 


والسلام... 

     

                                                                               اسپرسو  

یادآوری: مدیونید اگر فکر کنید حسودیمان شده که نوشته امان را به پای محمد رقم زده اید و امضا نموده ایم ها.. کلا از حسادت بری هستیم.. فقط محمد این وسط خیلی خوش به حالش میشد!!!!!!! 

 

نظرات 12 + ارسال نظر
عاطی سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:29 ب.ظ http://parvaze67.blogfa.com

سلام .
بازم اول .
خیلی قشنگ نوشتی . یعنی هرخطشو که میخوندم با خودم میگفتم راست میگه ها و اونوقت نیشم وا میش . بخصوص قسمت دفتر خاطرات دوران بچگی .
من که این پیامکای عارفانه رو پاک میکنم .البته اول سهم خودمو انجام میدم بعد ولی به کسی نمیفرستم . از نوع تهدیدآمیزشم تا حالا نداشتم . ولی نوع آخرش واقعا از همه بهتره البته به شرطی که باهم بخندیم نه بهم . ممنون .

سلام.. همه قسمت ها رو افتتاح کردی ها...
ایشالا که هیچ وقت نداشته باشی.. از صد نامه فحش بدتره این تهدید آمیز ها...
در مورد آخر هم موافقم..با هم خندیدن قشنگ تره

... چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:17 ق.ظ

طنز؟
اسم طنز نمی گذاشتید بهتر بود. نمی دانم چه اصراری دارید که در همه زمینه ها جولان بدهید. حتی زمینه هایی که مختصر اشنایی هم با آن ندارید. کاشکی به جای این همه ادعا کمی در حد دانستن تعاریف و اشنایی اولیه به دنبال هر کدام از اینها که مدعیش هستید می رفتید. اینها طنز نیست و آنها هم شعر نیست عزیزم. چیزیست در حد اراجیف که شما می بافید.

چه عجب بالاخره ما یه بد خواه پیدا کردیم..
شما منو با شخص دیگه ای اشتباه نگرفتی احیانا؟؟؟ من تا اونجایی که به خاطر دارم شعر نمیگم.. فقط طنز مینویسم.. به گمانم با یکی دیگه اشتباه گرفتی ها...
بعدم من اصراری ندارم در همه زمینه ها وارد بشم.. دعوتم کردند منم قبول کردم به زور که خودمو جا ندادم.. هر وقتم گفتن برو بازم قبول میکنم و بی هیچ ادعایی میرم..

سحر چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:02 ق.ظ http://dayzad.blogsky.com/

این ... بالا هرکسی هست یا خیلی عصبانی بوده یا...؟
همان سه نقطه به نظرم عنوان خوبی برای نامشان هست!
بگذریم.
قشنگ نوشته بودید.
آفرین! حالا میذاشتی محمد هم کمی دلخوش بشه بابا! چه اشکال داشت آخه؟

والا نفهمیدم منظورش چی بود دقیقا.. گویا جای ایشون رو غصب کردیم انگاری میخواسته بیاد نشریه محمد راهش نداده!!!!!
ممنون از لطف شما... نه دیگه محمد هم سر دبیر باشه هم به به و چه چه بشنوه؟؟؟!!!!.. جور در نمیاد که .. سر دبیر رو ساختن واسه این که سرش غر بزنن...

م . ح . م . د چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:17 ق.ظ http://www.baghema.blogsky.com/

ریحانه ببین آخرش امضا زدی هوادارانم ریختن اینجا داد و بیداد !
اگر این کارو نمیکردی همون کامنت دومی کلی از نوشتت تعریف میکرد !!

نخیر .. من که میدونم شما یه نفر رو اجیر کردی بیاد به من دری وری بگه.. ولی من بیدی نیستم که با این بادها بلرزم!!!!!

بهنام چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:45 ق.ظ http://www.delnevesht2011.bogfa.com

ایول عاشقانه رو خوب اومدی!!! اشتباه فرستادن واقعآ همه چی رو خراب میکنه!!!! هیییییییییییی خدااااا

تبلیغاتی هم که دیگه نذار چیزی بگم چون اعصاب ندارم یه دفعه دیدی چیزای خوبی نگفتم!!!

راستشو بگو چند نفرو این جوری از خودت رنجوندی؟؟؟
بگو اشکال نداره جمع خودیه .. همه میشناسیمت...

فاطمه (شمیم یار چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ق.ظ

سلامممم ریحانه جااااان
آفرین دختر خوب...به قول سحر نمی دونم چراااا بعضی ها اگر هم حرفی دارن برای گفتن انقدر سرد و تلخ و خشک بیان می کنند..منظورم همون سه نقطه است..همه ی آدم ها همه کاراشون مطلق درست در نمیاد حتی شمااااا جناب
همیشه معتقدم اگر ادعا کننده بر درستی کار اصرار داره پس قدری منعطف تر و مهربان تر تا نتیجه اش هم بهتر باشه
تازه دبدگاه آدم هادر مورد هر نوشته ای حتی میتونه سلیقه ای باشه...دیدگاه شما اگه اینجوری حرفی توش نیست فقط لحن نوشته مثل لحن بیان هرکسی است..
ببخش ریحانه من انقدر حرف زدم..

سلااام فامطه جونم...
والا هنوز هم شک دارم بهش.. آخه من که شعر نمیگم... استعداد شعر گفتنم افتضاحه .. این منو با کی اشتباه گرفته خدا میدونه...
بعدم همیشه خودم در همه جا و در همه موارد اذعان داشتم که قلمم به اون حد مقبولی که میخوام نرسیده هنوز. یادمم نمیاد جایی چنین ادعایی کرده باشم یا فخری فروخته باشم.. از ظاهر کامنت بر میاد که ایشون مغرضانه نوشتند این کامنت رو..
به قول شما سلیقه اش مارو نگرفته!!!!! البته قلمم رو...
قربونت.. ممنون عزیزم

رها بانو چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:09 ب.ظ http://rahabanoo.blogsky.com

سلاااااااااام به ریحانه ی نازنینم

من به شخصه عاااااااشق قلمتم ... همیشه نکته هایی رو توی نوشته هات بیان میکنی که از دیده خیلی ها پنهونه و بهشون توجهی نمیشه ...
من استاده اس ام اس های عشقولانه ام !
اس ام اس تهدید آمیز هم یک زمانی دریافت میکردیم از جانب پسر خاله جانمان که برای دوستی با بنده له له میزد ! وای نمیدونی چیا که بهم نمیگفت ... بگذریم ...
سکته زدن از رقم نجومیه قبض موبایل رو هم تجربه شو دارم ! تا جایی که دیگه جرئت ندارم دور و بر خط دائمم آفتابی بشم !

عالی نوشتی مثل همیشه ...
تا کور شود هر آنکه نتواند دید ...

تیراژه چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:42 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

سلام ریحانه جان...چه خوب کل مطلب رو دسته بندی کردی و نتیجه گیری...ولی خب....تکنولوژیه دیگه...چه میشه کرد؟!!
فکر میکنم اگه پیامک نبود با بلاخره مردم به یه چیز دیگه رو میاوردن...قبلا ها یادمه از همین به اصطلاح عارفانه ها روی کاغذ مینوشتن و توی اتوبوس و کوچه خیابون پخش میکردن...ایراد کار یه جای دیگست...باید یه فکری به حال فرهنگمون بکنیم...اوضاع همه چیمون همینه...ببخش میدونم این کامنت جدی مناسب مطلب طنزت نیست...ولی خب...

کورش تمدن چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:37 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
خیلی جالب بود مخصوصا مورد عارفانه و تبلیغاتی که پی آنها زیاد به تنم خورده
در برابراون کامنت بی نام باید بگم ما نفهمیدیم شعر کجا بود؟
اتفاقا طتز به همین میگن٬خنده دار٬نکته دار بدون حرف نامربوط
منکه از طنزهای شما خوشم میاد و خوشحالم که با مجله همکاری میکنید
اصلا در همه زمینه ها وارد شو فقط طنز یادت نره
قلمت همیشه پر جوهر باد

ما(ریحانه) چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:25 ب.ظ http://ghahvespreso.persianblog.ir

دوستان بالاخره بعد از مکاشفه و تعقیب و گریز فراوان ملتفت گشتیم که مورد کامنت دوم که بد و بیراه نثارمان کرده ما را با پوریا طنز نویس دیگری که از سر بدشناسی ما با مادر مجله همکار هم گشته اشتباه گرفته .. نکات قبلا استناد: فقط پوریا تو جمع ما هم طنز می نویسه هم شعر میگه...جدیدا یک بدخواهی هم تار و مارش کرده که جوابیه اش رو تو وبلاگش میتونید بخونید.. سبک نوشتاری هر دو کامنت عین همه..
نتیجه میگیریم که پوریا میکشمت!!!!!!!!
(دلیل این که پوریا را میکشیم واضح است خوب دستمان به کامنت گذار نمیرسد که... و این که او بدخواه درست کرده ما تاوان پس داده ایم!!!)

کوآلا یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:30 ب.ظ http://www.kouala.blogsky.com

ریحانه جااااااااااان

این طرف اونقدر پرت بود که تفاوت من و تو رو حس نکرد !!! کلا می خواست من رو بکوبونه که خوب تابلو هم شد ! که نفهمه که هنوز تفاوت بین قلم دو انسان و دو اندیشه متفاوت رو نمیدونه

موفق باشی خاله

کوآلا یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:31 ب.ظ

خدا نکششت ریحانه مردم از خنده با نتیجه گیریت !!
تازشم برو برو از خدات باشه با من همکاری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد