لذت گناه آلود یا گناه لذت آلود ؟!

 

این زن را میشناسید؟   

 

 

 

سکینه آشتیانی....زنی که حکم سنگسارش جنجال بین المللی بر پا کرد.. که به همراه مردی دیگر همسرش را به قتل رساند...راستی جریان ناصر محمد خانی و لاله ی سحرخیزان و شهلای جاهد هم که در خاطرتان هست؟!بگذارید جور دیگری شروع کنم.راستش مدتهاست که وقتی در کافی شاپ یا رستورانی زن و مرد سن و سال داری را روبروی هم در حال خنده و شوخی و نگاه های عاشقانه میبینم فکرم به هر سمتی میرود جز این که این دو ممکن است زن و شوهری باشند که حالا بعد از سالها زندگی با فراغت خاطر از مشغولیت ها و مسئولیت های فرزندان و غیره...خلوتی برای خود جسته اند وبا آرامش در کنار هم به مرور زندگی شان را...

محال است روزی صفحه ی روزنامه ها یا سایت های خبری را بخوانیم و خبری از خیانت زن و یا شوهری و ماجراهایی که چاشنی این گونه روابط است نباشد...مگر اینکه اهل خواندن روزنامه و پیگیری خبرها نباشیم.

خ.ی.ا.ن.ت...به راستی این کلمه ی پنج حرفی رمز آلود از کجا شروع میشود؟..از سردی نگاه های همسر؟ از شب زنده داری های تلخ یک آدم؟ از خشم فرو خرده ی یک زن؟ از هوسهای بی پایان یک مرد؟....از کجا؟...

این گناه ممنوعه را سالهاست که روان شناسان و کارشناسان اجتماعی به کنکاش نشسته اند..و تکرار این تئوری ها در این جا از حوصله خارج است..یک چیز این غربی ها خیلی خوب است!...آن هم اینکه وقتی به پایان یک رابطه میرسند تمامش میکنند هر چند تلخ.. قبل از اینکه به منجلاب برسند..نمیگذارند تلخی آن چنان کامشان را زهر کند که ...البته در سرزمین ما موضوع برای زنان متفاوت است....بی انصافی است اگر مرور نکنیم کلیشه هایی که برای همه ی شما آشنا است.."لباس سفید و کفن سفید"..."بچه هایی که طلاق و ازدواج مجدد والدین را بر نمیتابند"..."مردان غیرتمندی که تا موی زنشان را همرنگ دندانش نبینند بی خیال آن زندگی نمیشوند"..." انگ ها..بی آبرویی ها..طرد شدن ها از خانواده" ..بدون ان که کسی بفهمد او یک انسان است...با تمام احساسات زنانه..و زندگی همه اش مهمانی های آبرومندانه و آشپزی و کیف و کفش خریدن و هدیه ی روز زن و سامان دادن بچه ها و تمکین همسر نیست...و این میشود که..دل میبندد به یک نگاه مهربان...به تلفنهای طولانی و یواشکی..به چت های دور از چشم همه و دیدار های پنهانی.. و الی آخر..  

پایان داستان یا ادامه دادن است در همان سکوت و اضطراب یا پشیمانی است و عذاب وجدان و باج ها ی تمام نشدنی برای بر ملا نشدن راز.. و یا به جنایت میرسد و احیانا حکم زندان و حد و سنگسار و اتهام زنای محصنه.... کاری ندارم به چاقو کشی ها و اسید پاشی هایی که به بهانه ی خاطر خواهی میبرند آبروی واژه ی عشق را و همچنین کاری ندارم به داستان های فارسی وان ی بی سر و ته و روابط مسخره ی نا متعارفشان...روی صحبتم با آدمهای معمولی و شریف و بی سر و صدای جامعه است. مردانی که از سر کار خسته به خانه بر میگردند و به فکر شهریه مدرسه ی فرزندشان و شارژ آپارتمان و کفشی هستند که همسرشان دو هفته پیش در ویترین مغازه پسند کرده بود..زنانی که اتو میکنند پیراهن شوهرشان را و حواسشان به ساعت است که شام بچه ها دیر نشود...زن وشوهر های کارمندی که وقتی به خانه میرسند جز خستگی چیزی برای هم ندارند...

چه خوبه که ما هم اگر دیدیم که در زندگی مشترک به نقطه ی پایان رسیده ایم ...یکباردیگر مرور کنیم زندگی مان را که بفهمیم ایراد کار کجاست..و اگر نشد که صادقانه به بحث بنشینیم با شریک زندگی مان... خردمندی را بیابیم که شاید هنوز جای امیدی باشد....و اگر هم که تمام شده همه چیز که خب..شرافت به خرج دهیم و شجاعت ...فاجعه دندان تیز کرده..چه خوبه که خودمان به داد خودمان برسیم...پیش از آن که...

 

نظرات 9 + ارسال نظر
سحر چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:05 ق.ظ http://dayzad.blogsky.com/

با پاراگراف آخر شدیدا موافقم.
اصلا تمام اختلافات از حرف نزدن ناشی میشود.
از سنگها را وا نکندن.
از سکوت سکوت سکوت
از ترسیدن برای حرف زدن و درد دل کردن و...

بهنام چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:50 ق.ظ http://www.delnevesht2011.bogfa.com

خوب بود...
البته این فقط مردان نیستن که تو زندگی سردن و حواسشون به زنشون نیست و....
نمیدونم فعلآ که زندگی ها اینقدر سخت شده که دیگه زن و شوهر برای هم وقت ندارن و نتیجه اش هم میشه همین! ایشالله که درست شه....

عاطی چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:52 ب.ظ http://parvaze67.blogfa.com





سلام .
مثل همیشه محشر بود . کاش میشد اصلا کار به اینجاها کشیده نشه ولی اگه حالا به این نتیجه رسیدن که باید تمومش کرد کاش میشد راحت و بدون دغدغه اینکارو کرد ولی بخاطر همون افکاری که خودت بهتر گفتی و تو جامعه ما هست کمتر کسی این شجاعتو و شرافتو به خرج میده شایدم هیشکی . بخصوص برا خانوما اونم تو این مملکت . مرسی .

ما(ریحانه) چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:53 ب.ظ http://ghahvespreso.persianblog.ir


سلام تیراژه جان.. خیلی بحث جالبیه.. صحبت در موردش زیاده.. یک نکته دیگه هم اینه که خیلی وقت ها خیلی از آدم ها نیمدونن چطور همسرشون رو از خودشون راضی نگه دارن.. یعنی خانواده ها این آگاهی رو ندادن.. و این جاست که اونی که بلده میاد و بنیه یک خانواده رو ا هم میپاشه.. فکر میکنم اول از همه باید یاد بگیریم طرز رفتار با همسر رو...

کورش تمدن چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:23 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
پست قابل تاملی بود
خیلی موارد تو این اتفاقات دخیله
از این جمله ات خیلی خوشم اومد:آن هم اینکه وقتی به پایان یک رابطه میرسند تمامش میکنند هر چند تلخ.. قبل از اینکه به منجلاب برسند

زمستانه پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:14 ب.ظ http://zemestanee.blogfa.com

به نام خالق..

بله واقعا همینطوره..

خیلی موافقم با این موضوع که حرف نزدن باعث ایجاد این مشکلات میشه..

کاش حاضر بودیم با منطق با همدیگر کنار بیایم..
واقع بین می بودیم

خدیجه زائر شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:39 ق.ظ http://480209.persianblog.ir

مطلب بسیار جالب و از منظر خوبی به ان پرداخته شده بود.رابطه ها مثل گلدان گلی هستند که پیوسته به مراقبت نیاز دارند.گاهی باید خاکشان را عوض کرد.گاهی باید علف های هرزشان را وجین کرد...باید به موقع و به اندازه بهشان اب دادو در مقابل نور قرار داد.افراط و تفریط مثل سمی مهلک گل ما را نابود می کند.

فیلسوف یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:29 ب.ظ http://05.blogfa.com

..از سردی نگاه های همسر؟ از شب زنده داری های تلخ یک آدم؟ از خشم فرو خرده ی یک زن؟ از هوسهای بی پایان یک مرد؟....از کجا؟...

خیلی بی انصافانه نوشتی
همش این نگاه مرده که سرده؟
همش این زنه که خشمش رو فرو میخوره؟
همش این مرده که هوس بازه؟
انصافم آرزوست

اردشیر شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:11 ب.ظ

خیلی بی انصافی
ما توی عصری زندگی می کنیم که زن های خیانتکار رشدشون بیشتر از مرد های خیانتکاره
امیدوارم این موضوع رو هیچوقت حس نکنی ولی بفهمی چی میگم
خیلی سخته ببینی همسرت با تو نمی خنده ولی وقتی ...
استغفرا..
ول کن بابا ، نیم کیلو باش ولی مرد باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد