شرارت های یک عدد فوضولچه

 اهم اهم !! یک... دو... سه ... امتحان میشه !!

 

سردبیر : مردک تو هنوز نفهمیدی  اینجا رادیو نیست مجله است ٬ بنویس زودباش باید بره واسه ویرایش و تایید. تا حالا توی مجله کار کردی ؟


ای بابا !! اینجا هم که ارشاد هست و باید تایید کنه ! بله قربان من 6 ماه طی میکشیدم توی روزنامه کیهان .

 

سردبیر : مردک بدو توضیح بده واسه خواننده ها فلسفه وجودتو ، بعدشم شروع کن  به نوشتن پستت ! 

من : چشم بابا دهع ! دوزار می خوای تهه ماه بذاری کف دستمون  بعد  واسمون تریپ فرعون برداشتی هی دستور میدی ها !

 

 

به نام حضرت دوست


سلام خدمت همه ی شما خواننده های دهه 90 !


زود و سریع برم سر اصل مطلب که یه عده جوون که به جز من هرکدوم تو زمینه ی فعالیت خودشون جزو خوب ها هستند ، دور هم جمع شدن و مجله ی الکترونیکی یا شایدم وبلاگی رو درست کردن . خب از اون جایی که تو هر جمعی بالاخره به یه ساز مخالف و ضعیف احتیاج هست ، من هم دعوت شدم به این جمع تا شمع و گل و خار دور هم جمع شده باشه!

فلسفه ی وجود من اینجا اینه که در تقش خانوم مارپل(ه) ظاهر بشم و سر تو هر سوراخی کنم و سوتی بگیرم و اتفاقات جالب رو بیارم تو مجله ! وظیفه ی خطیر زرد نگاری رو به تنهایی به دوش می کشم ! پس مراقب باشید چی مینویسید و سوتی ندید که سوتی گیریمون ملسه !!

 

برای شروع با چند تا عکس که خوب خودشون گویای عمق فاجعه هستند ، شروع می کنم.

 

 

1- خیلی جالبند بعضی از این آگهی ها و اطلاعیه ها ! عزیز دل ، برادر و خواهر دینی عزیز ، میری مسجد به شیر دست نزن دیگه آخه !


 

 

2- ببینید دانشجوهای محترم ، سر به سر همکلاسی های دختر خودتون نذارید  . آخه نمیدونی که  اون دنیا چه بلایی سرت میاد ؟‌  

 

 

 

3-  در سال جهاد اقتصادی باید اقتصادی فکر کرد میگی نه ؟ نگاه کن ! 

 

 

4- آقا جان رفتی ماه عسل گل کاشتی ، برگشتی که چی ؟   رفتی یه سازی زدی که 9 ماه بعد صداش در میاد حالا باید هی هی بدویی دنبال پول واسه .... 


 

5- قانون مداری ِ دانشگاه و کشور یعنی این :


 

 

6- پول پروژه های کشور از کجا میاد ؟ مالیات ؟ نخیر عزیز ، به انگشتاش توجه کن!! 

 

 

۷- یعنی آخه ، شما بدحجاب های محترم واقعا از ادیسون کمترین ؟‌  نه واقعا کمترین ؟ خداییش کمترین ؟

 


 

 

۸- برنامه ی 7 یکی از بهترین مکان ها برای سوتی یابیه !! در هفته ی گذشته که داوود رشیدی مهمون برنامه بود ، قرار بود در رابطه با دستمزد زیاد بازیگر ها صحبت بشه اما جناب داوود خان در مورد طلاق دختر همسایشون تا شغل شوهر دختر داییش و ... حرف زد الا دستمزد گزاف استار های سینما !! اون آخرم که فری خان جیرانی گفت بحث رو اجمع بندی کنید ؛ ایشون به جای جمع بندی شروع کرد به گفتن سمت های اعضای صنف بازیگریه و نکته  ی جالب این وسط سمت علی دهکردی بود که به عنوان "عصای دست انجمن" معرفی شد !!

 

در این راستا من هم اعضای مجله رو اینجوری معرفی می کنم !!

 

محمد اراکی : نقش چکش مجله رو بر عهده دارند و هی تو سر اعضا می زنند که کاراتون رو به موقع انجام بدید و هی وسط دفتر مجله داد میزنه : من خانوم "س" رو میخوام .

 

نیما مشهدی : ایشون در امر چکش زنی به محمد خان کمک می کنند و با حفظ سمت وظیفه ی سنگین روابط عمومی رو بر عهده دارند و به عنوان تلفن عمومی هم ازش استفاده میشه !!

 

خاله ریحانه : ایشون در عین حال که خاله ی من می باشد ، وظیفه ی کل کل با سردبیر محترم رو بر عهده دارند و کلا مخالف همه چی است ! امان از زبون تیز این خاله ی ما !!

 

تیراژه کافه چی : ایشون در کافه ی شان میشینند ، قهوه میخورند ، روزنامه میخوانند و با تحلیل هاشون میزنن تو دهن هرچی جامعه شناس محترم هست !!


بهنام مصاحبه چی : نکه عضو باشگاه خبرنگاران جوان بوده ، واسه ما قپی میاد !  

اما هرکی ندونه من که میدونم چه مصاحبه هایی داشته !  

خدا به داد مجله برسه !




9- جونم عشقولانه !! جونم لاو !!  

 


 

 

 

 خوب واسه شروع و استارت همین قد کافی بود فکر کنم ! یادتان باشد که ما پشت مانیتور نشسته ایم و هر آیینه امکان دارد بیایم بلاگتان تا سوتی بگیریم !! از هفته ی بعد این جا جنجالی تر می شود !!


راستی خداییش من چی بگم به این ؟